بهار و اردیبهشتی دیگر از راه رسید. شش دهه است که این فصل دل انگیز برای معلم حال و هوای متفاوتی دارد. از سویی مرور خاطرات شیرین معلمان از درس و مدرسه و کتاب و دانش آموز است و از سوی دیگر یادآور قصه پر غصه بی اعتنایی مسئولان به مطالبات فرهنگیان. مشکلات جامعه فرهنگی کشور را باید در سه سطح نظام آموزشی، مدرسه و معیشت معلمان بررسی کرد. در بحث نظام آموزشی کشور محتوا و شالوده کتب درسی همخوانی و سنخیتی با نیازهای امروزی دانش آموزان و پدیده های نوظهور جامعه ندارد. به عبارتی دانش آموز محکوم به مطالعه سرفصل هایی بیگانه با حوزه علایق و نیازمندی های خود است و طبعا پس از پایان تحصیلات،با احساس سرخوردگی، ناتوانی و عدم اعتماد به نفس وارد اجتماع می شود. در سطح مدرسه، فرسودگی فضاهای آموزشی، فقدان وسایل آموزشی، کمک آموزشی، ورزشی و ایمنی، تراکم کلاسی، عدم تجهیز مدارس به امکانات رفاهی و اداره مدرسه از طریق مشارکت های مردمی به واسطه فقدان اعتبارات مالی دولتی،چالش هایی اساسی به شمار می روند.در ماه های اخیر شیوع بیماری کرونا و تعطیلی اجباری کلاس های درس، ضعف سیستم آموزشی ما در بهره برداری از فناوری های نوین در امر تدریس و تحصیل را عیان کرد. در حوزه ارتقای وضعیت معیشتی معلمان نیز اقدامی اساسی صورت نگرفته و مطالباتی چون:رفع تبعیض در پرداخت حقوق کارمندان دولتی، اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری، اجرای کامل طرح رتبه بندی معلمان، همسان سازی حقوق شاغلین و بازنشستگان،پرداخت فوری پاداش پایان خدمت،لغو قوانین بازدارنده ادامه تحصیل فرهنگیان،اصلاح ساختار نظام آموزشی،توقف خصوصی سازی آموزش و پرورش،تحول در وضعیت معیشتی، ارتقای منزلت اجتماعی معلمان و جبران عقب افتادگی های حقوقی این قشر روی میز مسئولان مانده است.در هر صورت هفته معلم دیگری را تجربه می کنیم و امیدوارم که سال 99،با پیگیری فرهنگیان و همت و اراده مسئولان،خواسته ها و اهداف قانونی فرهنگیان کشور محقق شود.