جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با تدوین طرحی خواستار به جریان افتادن استیضاح وزیر آموزش و پرورش در محورهای زیر شدند :
خلف وعده در اجرای رتبهبندی معلمان، کلاسهای بدون معلم، کمبود کتب درسی در برخی پایهها، توزیع ناعادلانه نیروی انسانی و امکانات بین استانها و مناطق شهری و روستایی، انتصاب مسئولین ناکارآمد و هدفمند با توجه به فصل انتخابات، عدم نظارت بر عملکرد و تخلفات مسئولین تحت امر خود، عدم تعیین تکلیف کامل نیروهای حقالتدریسی و آموزشیاران نهضت سوادآموزی، بستههای حمایتی و ایجاد مدارس جدید به این نام، رها شدن اردوگاه بزرگ کشور، تاکنون ۴۸ نماینده این طرح را امضا کردهاند.
اوضاع آموزش وپرورش مملکت و زیر مجموعه های آن اعم از معلم و دانش آموز و مدارس و ساختار و محتوی کتب درسی و غیره وذالک با استیضاح این وزیر و آن وزیر و تغییر آنان نه تنها بهبود نخواهد یافت بلکه اوضاع آشفته این وزارتخانه عریض و طویل از این هم آشفته تر و نابسامان تر خواهد شد. از غلامحسین شکوهی که به عنوان اولین وزیر آموزش وپرورش تاریخ انقلاب (آبان پنجاه وهفت تا بهمن پنجاه و هشت) گرفته تا شهید رجایی و اکرمی و علی اکبر پرورش و محمد علی نجفی و فرشیدی. تا همین حاجی میرزایی هریک به فراخور حال خود و ظرفیت های موجود برنامه هایی برای وزارتخانه خود طراحی و تدوین کردند خیلی از این برنامه ها به نفع معلم و دانش آموز بوده و برخی نیز به زیان این دو بال گسترده که در حقیقت این برنامه ها آلبومی از آزمون و خطا بوده اند. دستگاه تعلیم و تربیت که من حیث المجموع و علیرغم تمام برنامه های وزرا مختلف و صدها هزار ساعت جلسه و نشست و...اما این وزارتخانه و بواسطه نگاه هزینه بر وبودجه ای دولتمردان به آن همچنان پایش لنگ می زند و استیضاح این وزیر و آن وزیر دادن قول های غیرعملی و وعده های سر خرمن پای لنگ آموزش و پرورش را تا مرز فلج پیش برده است.
در کنار این وضعیت مشکلات معیشتی و حقوق فرهنگیان در جایی که خط فقر هشت میلیون تومن در ماه در نظر گرفته شده و معلمی با دو میلیون تومان حقوق تا حداکثر چهار میلیون تومان و آن هم با مدرک فوق لیسانس چهار برابر زیرخط فقر زندگی می کند که این امر سبب می گردد معلمان برای جبران این کسری بودجه مجبور هستند به مشاغل دیگری غیر از معلمی روی آورده تا آموزش و پرورش به عنوان شغل سوم و چهارم به بعد برایشان مطرح باشد.
در کنار این موارد فقدان امکانات مناسب آموزشی در مدارس دولتی و عدم خروجی مناسب این مدارس و هزینه های کمر شکن تحصیل دانش آموزان و از همه مهمتر وجود مدارس غیر انتفاعی که در حقیقت با دریافت شهریه های چند میلیون تومانی مدرک فروشی می کنند و ایضا نبود انگیزه های مناسب ادامه تحصیل دانش آموزان با توجه به موجی از سهمیه های کنکوری و لشگر بیکاران تحصیل کرده و... پیشنهاد می گردد کلا آموزش و پرورش را حداقل در بخش دولتی برای چند سال تعطیل کرده تا نه نیازی به وزیر و وزارتخانه باشد نه نمایندگان محترم وقتشان برای استیضاح وزیر آموزش و پرورش تلف شود چون نمایند گان مجلس خیلی کارهای مهمتری دارند تا توجه به وضعیت آموزش و پرورش.