شعر را می توان کلام موزون و زیبایی تعریف کرد که در تمام عرصههای زندگیمان می تواند جاری باشد .
زمانی که از سرودن شعر شهر سخن به میان میآید فکر انسان غیر ارادی به سمت شیوه شهرسازی و معماری شهر سوق داده می شود ، حال اینکه در این مطلب معماری و شهرسازی فقط و فقط دو عنصر
از عناصر بیشمار شهر هستند .
اما اگر بخواهیم از این تلاقی فراتر رویم به سیاست ،
فرهنگ ، حقوق ، مدیریت ، معنا ، کالبد و … در شهر می رسیم . جمع این عناصر در کنار هم و مشارکت مردم در تمامی این عناصر است که یک جامعه را تبدیل به یک جامعه مدنی با سطح بالا و
دارای حقوق شهروندی با چارچوب مناسب میکند.
چگونه سرودن این شعر بسیار مهم است و مردم هستند که باید شعر شهر را به مانند خوراکی که برای خوشمزه کردن آن از چندین چاشنی استفاده می کنیم ، بسرایند .
سرودن این شعر با انتخاب های ما رابطه مستقیم داشته و آینده ما را تضمین مینماید .
باید حواسمان باشد که به چه اشخاصی برای متعالی ساختن این دیار نیاز داریم ، اگر فقط به فکر
فصل گرما و راحتی باشیم در فصل سرما ( به مانند اکنون که بالاترین آمار بیکاری کشور را داریم ) هیچ پشتوانه ای نخواهیم داشت .
این شهر باید دستگاهی باشد برای شکوفایی استعدادهایش ، این مردم شهر هستند که باید امکان
متعالی شدن فرزندان این شهر را به آنها بدهند ،
مردم این شهر هستند که باید حماسهها خلق کنند ، مردم این شهر هستند که باید دست افکار بیمارگونه را از این شهر کوتاه کنند و کاری کنند که نخبگان این دیار به راحتی نقش خویش را در ارتقاء این دیار از هر نظری ایفا نمایند .
امير درخور